کاستی ها و امتیازات رهبری بازار

 

 

 

 

کاستی های نورولیدرشیب ( رهبری بازار )


اگرچه نورولیدرشیپ توجه بسیاری از کارشناسان را به خود معطوف کرده است، اما به دلایلی نتوانسته است انتظارها را برآورده سازد. یکی از این دلایل این است که مدل های نورولیدرشیپ پیچیده و فنی هستند و به همین دلیل برای رهبران و مدیران بیگانه می باشند و آن ها را مجبور می کنند که اصطلاحات دشوار علمی را بیاموزند.
فعال سازی قشر پیش پیشانی در یک فعالیت مرتبط با توجه و یا پاسخ های آمیگدالا توصیف کننده عملکرد مغز هستند، اما نمی توانند به راحتی به دایره واژگان مدیران راه پیدا کنند. این در حالی است که همان توصیه های سنتی گذشته، بهتر در ذهن می ماند.
از طرف دیگر،  طرفداران رویکرد های سنتی این انتقاد را مطرح کرده اند که نوروساینس حرف زیادی برای گفتن ندارد. به عنوان مثال، دیوید راک تصحیح می کند که دادن بازخورد به افراد می تواند مکانیزم تهدید را در مغز فعال کند و از این رو پیشنهاد می کند که باید در دادن  بازخورد به کارکنان در گزارش عملکرد آن ها دقت بیشتری داشته باشیم.
اگرچه این گزاره به خودی خود درست است، اما روانشناسان از چندین دهه قبل آن را مطرح کرده اند. به عبارت دیگر، روانشناسان سازمانی هیچ گاه نتوانستند شیفته نورولیدرشیپ باشند.

 

 

 

امتیازات نورولیدرشیپ ( رهبری بازار )


با این حال، ما نورولیدرشیپ را به چندین دلیل واجد ارزش می دانیم:

  • نورولیدرشیپ توضیحات ملموسی ارائه می کند که به نوبه خود جذاب است و مانند روانشناسی به ارائه نظریات بسنده نمی کند. تحقیقات نشان داده است که نوروساینس برای توضیح واقعیت وزن بیشتری دارد.   
  •  نورولیدرشیپ مشخص می کند که کدامیک از نظر روانشناسی ریشه مستحکم تری در زیست شناسی دارد و می تواند چرایی نحوه تفکر ما را توضیح دهد.
  •     نورولیدرشیپ می تواند مفاهیم غیر انتزاعی و ذهنی را با تکیه بر شواهد تجربی در اختیار ما قرار دهد. به عنوان مثال، این رویکرد نوین می تواند فعالیت مغز پیش از تصمیم گیری را به ما نشان دهد.