غوطه وری و یکدلی تبلیغات

 

همانند سازی با یک شخصیت، تنها راه تحقق غوطه وری نیست، گرچه نیرومند ترین راه آن است. بنابراین چه چیز دیگری می تواند یک تبلیغ مفروض را کارساز کند؟ اگر همانند سازی صورت نگیرد، محتملاً یکدلی بهترین راه بعدی است. برخی از تبلیغات ما را به تماشای شخصیتی دعوت و در تجارب او سهیم می کند، بی آنکه انتظار داشته باشد ما الزاماً با او همانند سازی کنیم و یا بخواهد که « شبیه » او باشیم.
 


یکدلی به معنای آن است که ما در سطحی عمیق درک کنیم که یک شخصیت، در حال تجربه کردن و احساس کردن چه چیزی است. این امر به معنای آن است که حس می کنیم مشغول تجربه کردن برخی از احساسات، مشابه آنچه شخصیت مورد نظر تجربه میکند، هستیم. ولی ما لزوماً با آن شخصیت همانند سازی نمی کنیم. همانند سازی گام بعدی و نهایی این فراگرد است و فرافکنی کامل تری است. بیننده ای که با یک شخصیت همانند سازی می کند، میل به آن دارد که نظیر آن شخصیت باشد و یا احساس می کند که شبیه اوست. 

آگهی معروف کاسترول « سول، روغن ها روغن نیستند » را در نظر گیرید. قرار است که با چه کسی همانند سازی کنیم؟ رئیس خطا کار؟ مکانیک اتومبیل نسبتاً وحشت زده و درمانده؟ مشکل بتوان گفت که شخصاً می شود با هر یک از شخصیت ها همانند سازی کرد، گرچه ممکن است تا حدودی با مکانیک، احساس یکدلی کنیم.