هوش مصنوعی

ظهور نورومارکتینگ

 

 

 

نورومارکتینگ از زبان پدر علم نورومارکتینگ

ظهور نورومارکتینگ

نورومارکتینگ، که از تکنولوژی برای کشف پاسخ های ناخودآگاه مصرف کنندگان استفاده می کند، روشی است که دکتر هادسون بطور کاملاً تصادفی در اوایل دهه ی هجدهم میلادی کشف کرده است.

در آن زمان در حال انجام تحقیق بالینی در دانشگاه ساسکس برای ارزش بالینی بیوفیدبک ( باز خود زیستی: روش کنترل حالات روحی و عاطفی مثل دلواپسی و افسردگی از طریق تعدیل اعمال غیر ارادی مثل فشار خون و تپش قلب به کمک ابزار الکترونیکی ) بودم.

بیوفیدبک با واکنش به اطلاعات فردی درباره ی پاسخ های ذهنی و فیزیکی افراد سر و کار دارد تا یاد بگیرد تغییرات مورد نظرشان را ایجاد کنند، مانند کاهش اضطراب یا غلبه بر فوبیا.

داشتن تغییرات فیزیولوژیکی مانند پراکنش ( واریانس ) ضربان قلب، الگوهای تنفسی و رسانایی پوست را به منظور کسب اطلاعاتی درباره ی شیوه ی رفتاری یک بدن مضطرب اندازه می گرفتم.

پس از گرفتن اولین دستگاه قابل حمل EEG در جهان از شرکتی به اسم مایند میرور ( اولین دستگاه EEG بود که به وسیله ی مایند میرور به منظور کمک به آموزش افراد برای کنترل مغز از طریق نوروفیدبک ساخته شده بود )، به تمرین و پروزش مغز علاقه مند شدم.

EEG مخفف الکتروانسفالوگرافی ( نوار مغزی ) است و جریان های الکتریکی خیلی کوچک را در مغز اندازه می گیرد.

 

مارکتینگ

 

مایند میرور به عنوان کمکی برای درمان توسعه داده شده که بیماران را قادر می سازد تا مغزشان را در حال انجام فعالیت ببینند تا شیوه عملکردی آن را به منظور  ریلکس کردن عمیق تر و تمرکز ذهن واضح تر تغییر دهند.

دکتر هادسون برای تحقیقاتشان به یک محرک کوتاه مدت نیاز داشتم که بتواند علاقه ی شرکت کنندگان را جلب کرده و یک سرس از احساسات را تحریک و تولید کند.

ایشان تصمیم گرفت از تبلیغات تلویزیونی که برای جلب توجه و ایجاد احساسات مختلف ساخته شده اند، استفاده کنم. بعد از مکاتبه با آژانس های تبلیغاتی، تقریباً حدود 50 تبلیغ جمع شد و با عزمی جدی شروع کردم به کنترل تأثیر آن ها بر روی مغز بینندگان.

پس از آن که مطالعات  دکتر هادسون چاپ شد، چند شرکت علاقه ی زیادی  به یافته های من نشان دادند، اما اکثر شرکت های تحقیقات بازار و تبلیغاتی بی علاقه و بی اعتنا بودند. علاقه ی کمی به ترویج کار به شکل تبلیغاتی داشتم و به همان تحقیقات آکادمیک درباره استرس و اضطراب ادامه دادم.

همین جا بود که این موضوع به مدت بیش از بیست سال متوقف شد.

در سال2001، با دو کارشناس بازاریابی آشنا شدم و با آن ها مشارکت کردم تا موسسه ی مایندلب اینترنشنال، اولین شرکت تبلیغاتی نوروساینس در جهان، را تأسیس کنیم.

کلمه نورومارکتینگ، یک سال بعد از سوی پروفسور آل اسمیت از دانشگاه ایراسموس روتردام به یک کلمه رسمی تبدیل شد و مورد استفاده قرار گرفت.

امروزه بیش از 250 شرکت نورومارکتینگ و چندین دانشگاه که در این زمینه کار می کنند، در سراسر جهان وجود دارد.

از جمله این دانشگاه ها می توان دانشگاه ایراسموس در هلند، مدرسه عالی کسب و کار اینسید در فرانسه، زپلین در آلمان و استنفورد در امریکا اشاره کرد که دوره های نورومارکتینگ را برگزار می کنند.