ارزيابی استراتژی
فرایند ارزیابی استراتژی و اهمیت آن
ارزیابی استراتژی با اندازه فرمولاسیون مدیریت استراتژی اهمیت دارد زیرا به مانند نوری بر روی کارایی و بهره وری برنامه های جامع برای بدست آوردن نتایج مطلوب می تابد. مدیران می توانند همچنین مطلوبیت استراتژی جاری در دنیای پویای امروزی با نوآوری های سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی و تکنولوژیکی است.ارزیابی استراتژیک مرحله آخر مدیریت استراتژیک می باشد.
اهمیت ارزیابی استراتژی در فضای همکاری قرار دارد که بوسیله مدیران ، گروهها و دپارتمانها از طریق کنترل عملکرد بوجود می آید. ارزیابی استراتژیک اهمیت زیادی دارد زیرا فاکتور های مختلفی مانند ورودی های در حال توسعه برای برنامه ریزی استراتژیک جدید ،نیاز به بازخورد ،تشویق و هدیه ،توسعه فرایند مدیریت استراتژیک ، ارزیابی اعتبار تصمیمات استراتژیک وجود دارد.
فرایند ارزیابی استراتژیک شامل مراحل زیر است:
1.تثبیت معیار برای عملکرد:
در حالی که تثبیت معیار عملکرد انجام می شود استراتژیست ها با سوالات زیر مواجه م یشوند مانند:چه معاری باید مطرح شود چگونه باید آنها را سازماندهی کرد و چگونه باید آنها را به دیگران شرح داد.به منظور مشخص کردن معیار باید اصلی نیازمندی های خاص برای اجرای فعالیت های کشف شود.
2.اندازه گیری عملکرد :
عملکرد استاندارد معاری است که باید با عملکرد واقعی مقایسه شود.
3.تحلیل واریانس ها:
نگاه اندازه گیری عملکرد واقعی و مقایسه به عملکرد استاندارد ممکن است واریانس ها و تغییراتی وجود داشته باشد که نیاز به تحلیل دارند.
4.اقدامات اصلاحی :
وقتی که انحراف در عملکرد مشخص شد باید برنامه اقدامات اصلاحی برای رفع انحراف تعریف شود.
وقتی از مدیران سازمانهای موفق درخصوص چگونگی دستیابی سازمانهایشان به موفقیت سوال می شد، آنها دو واژهی كلیدی را به دفعات استفاده می كردند: همسویی و تمركز. در واقع، مدل BSC این سازمانهای موفق را قادر می ساخت تا تیم مدیریت، واحدهای كسب و كار، منابع انسانی، فناوری اطلاعات و منابع مالی خود را در جهت استراتژی سازمان خود همسو و متمركز نمایند. این سازمانها برای نیل به تمركز و همسویی استراتژیك، از یك الگوی مشخص و یكسان استفاده می كردند، كه تحت عنوان اصول پنج گانه سازمان استراتژی محور شناخته می شوند. سازمان استراتژیمحور شامل سه عبارت استراتژی، تمركز و سازمان می باشد.
اصول پنج گانه عبارت است از:
1. استراتژي را به اصطلاحات عملياتي ترجمه كنيد.
2. سازمان را در جهت استراتژي همسو نماييد.
3. استراتژي را به كار روزانهي كاركنان تبديل نماييد.
4. استراتژي را به يك فرآيند مستمر تبديل كنيد.
5. تحول را از طريق رهبري مديريت ارشد به حركت در آوريد.