تعیین قسمت بازار و انتخاب بازار های هدف

 

شرکت ها برای انتخاب بازار هایشان و خدمت رسانی خوب باید آن ها را هدف گیری کنند. از آن جا که تعدد رسانه های تبلیغاتی و کانال های توزیع، اشتغال بازاریابان به بازاریابی انبوه را دشوار می سازد، شرکت ها به طور روز افزونی به بازاریابی خرد آن هم در چهار سطح مختلف روی می آورند.
این چهار سطح قسمت های بازار، خلاء های موجود در بازار، مناطق محلی و افراد هستند. قسمت های بازار گروه های بزرگ قابل تشخیص در یک بازار هستند. یک خلاء در بازار گروهی است که دقیق تر تعریف شده باشد و معمولاً طریقه تعیین کردن آن هم با تقسیم  یک قسمت بازار به خرده قسمت های کوچک تر یا تعریف گروهی با مجموعه ای از مشخصات و خصوصیات برجسته و شاخص که به دنبال ترکیب خاصی از مزایا هستند، امکان پذیر است.
در سطح محلی، بازاریابان برنامه های تبلیغاتی خود را به صورت سفارشی برای مناطق تجاری، محله ها و حتی فروشگاه های منفرد تهیه می کنند. در سطح افراد شرکت ها به سفارشی سازی فردی و سفارشی سازی انبوه مبادرت می کنند. احتمالاً در آینده ما بیشتر شاهد بازاریابی خود خواهیم بود. بازاریابی خود گونه ای بازاریابی انفرادی و منفرد است که در آن مصرف کنندگان منفرد برای تعیین این که به خرید کدام کالا یا نام تجاری مبادرت می کنند، مسئولیت بیشتری را بر عهده می گیرند. 

 

انتخاب بازار هدف

 

بازاریابان باید احساس مسئولیت نسبت به جامعه بازار های هدف خود را انتخاب کنند. مسئله این نیست که چه کسی هدف قرار می گیرد، مسئله چگونگی و برای چه هدف گرفتن است. بازاریابان باید به مناسبت های درونی قسمت هم توجه داشته باشند و به جست و جوی صرفه جویی های حاصل از حجم کار و امکان بالقوه بازاریابی به فوق بازار ها بپردازند. بازاریابان باید به تهیه طرح های تهاجمی قسمت به قسمت مبادرت کنند و در هر نوبت زمانی، ضمن ورود به یک قسمت بازار طرح کلان خود را پنهان دارند. بالاخره، مدیران قسمت های بازار باید برای منافع کلی شرکت حاضر به همکاری با همدیگر باشند. 
بازار فقط برای کالا هایی وجود خواهد داشت که یک نفر آن را زیاد دوست داشته باشد.مدیر یک شرکت فراورده های شیمیایی پیش بینی کرده است شرکت های شیمیایی مؤفق در آینده آن هایی هستند که قادر باشند بازار های تخصصی خود را تعیین کنند و تولید فراورده های خود را آن چنان تخصصی کنند که بتوانند نیاز های هر یک از این خلاء های بازار را برآورده سازند.
استانتون و لینه مان می گویند کسانی که خلاء های بازار را برای فعالیت انتخاب می کنند در همین بازار به ثروت زیادی دست خواهند یافت و شرکت ها یا باید به دنبال خلاء های بازار باشند یا این که اجازه دهند دیگران با همین خط مشی در بازار های آن ها به خلاء هایی دست یابند.
بلات برگ و دیتون مدعی اند: خلاء های بازار ک هم اکنون به دلیل کوچکی چندان سودآور نیستند، با بهبودی که در کارآیی بازاریابی حاصل می شود، امیدوار کننده خواهد شد. امروزه در بسیاری از بازار ها این خلاء های بازار هستند که معیارند.