تعیین هدف و حریف استراتژیک

چالشگر بازار باید نخست هدف استراتژیک خود را تعریف و تعیین کند. هدف استراتژیک بیشتر چالشگران بازار افزایش سهم بازار است. تصمیمات مربوط به تهاجم و تصمیم درباره این که به کدام شرکت حمله شود، بر هم تؤثیر متقابل می گذارند.

 


•     چالشگر بازار می تواند به رهبر بازار حمله کند. این خط مشی پر خطر است، اما در صورتی که شرکت رهبر بازار از جمله " رهبران کاذب " بوده و نتوانسته باشد آن طور که شایسته است پاسخ بازار را بدهد، در این صورت خط مشی از نظر توان بالقوه هم می تواند مفید تلقی شود. زمینه بررسی این مورد، نیاز مصرف کننده یا عدم رضایت اوست. یک قسمت بزرگ بازار که به آن پاسخ داده نشده یا پاسخ رضایت بخش نبوده است می تواند هدف استراتژیک عالی باشد.
•    چالشگر بازار می تواند به شرکت های هم اندازه خود که وظیفه خود را به خوبی انجام نمی دهند و توان مالی بالایی هم ندارند، حمله کند. چالشگر این جا به شرکت هایی حمله می کند که کالا های قدیمی تولید و عرضه می کنند، یا به آن هایی که قیمت فروش شان بالاست یا به هر حال به نحوی توانایی تأمین رضامندی مشتریان خود را ندارند.
•    چالشگر می تواند به شرکت های محلی یا منطقه ای که وظیفه خود را به خوبی انجام نمی دهند و توان مالی کافی هم ندارند، حمله کند. چندین شرکت نوشابه سازی را می شناسیم که نه با ربودن مشتریان یکدیگر، بلکه با غورت دادن شرکت های کوچک تر از خود رشد کرده اند.
اگر شرکت مهاجم رهبر بازار را دنبال کند، شاید هدف او چنگ انداختن به سهم مشخصی از بازار باشد. بدین ترتیب شرکت بیک با هدف به زیر کشیدن ژیلت در بازار تیغ صورت تراشی اقدام می کند. این شرکت خیلی ساده به دنبال سهم بیشتری از بازار است. اگر شرکت مهاجم به دنبال شرکت محلی کوچک باشد، در این صورت شاید در واقع می خواهد که شرکت کوچک تر را از صفحه روزگار محو کند.