تبلیغ به عنوان قصه های کوتاه


تبلیغات دارای قصه کوتاه، معمولاً بیننده را دعوت می کند که به لحاظ ذهنی از واقعیت موجود در اتاق نشیمن خود جدا شود و وارد دنیای خیالی آگاهی شود. دلیل محبوبیت فیلم ها تا حدودی به این نقطه بر می گردد که این فیلم ها نوعی تجربه در دنیای خارج را برای ما فراهم می آورند؛ فرصتی برای آن که طی مدت کوتاهی، شخص دیگری باشیم و زندگی را به عنوان فرد دیگری تجربه کنیم. تلویزیون، تجربه ای از همین نوع را در مقیاس محدود تری به ما عرضه می کند. این، فرصتی است برای تجربه کردن زندگی. گرچه در این حال شاید نتوان در جای شخص دیگری قرار گرفت، اما می توان تجربه های او را تجربه کرد. 
 

 

 

تبلیغاتی که از قصه های کوتاه استفاده می کنند، از طریق غوطه ورسازی ملایم ما در داستان، به جای خطاب کردنمان به عنوان بیننده ای که در جلوی دستگاه گیرنده تلویزیون نشسته است، عمل می کنند.ما فرصت آن را داریم که همانندی های دیگر افراد را « امتحان » کنیم. همانندسازی با یک شخصیت تبلیغاتی می تواند تداعی های ماندگار یا اتصالاتی بین تجربه یا خود نام تجاری ایجاد کند.

برخی از تبلیغات از ما دعوت می کنند که شخصیت را مشاهده کنیم و به درون چیزی که دارد تجربه می کند راه یابیم، بدون انتظار این که ما الزاماً با آن شخصیت همانند سازی کنیم، یا بخواهیم که « شبیه » آن شویم. تخیل ممکن است حقیقت نداشته باشد، با این حال ما می توانیم از آن یاد گیریم.