بازار هدف در ارتباط با محیط کار

 

فرضیه اساسی گریو این است که عدم برآورده شدن نیازهای اساسی انسان، مهم ترین عامل تهدید کننده سلامت روان وی است و برطرف کردن موانع ارضای این نیاز ها، موثر ترین درمان این اختلالات خواهد بود.
بر همین اساس، ارضای نیاز های اساسی کارکنان درمحیط کار نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. اگر به نیاز های اساسی کارکنان پاسخ داده شود، مغز آن ها عکس العمل مثبت نشان می دهد و تاًثیر مثبتی بر یادگیری، سلامت، مشارکت، و وفاداری آن ها می گذارد و اگر این نیاز ها نیروها مورد غفلت واقع شود، فشار روانی بر آن ها تحمیل می شود و یا اینک رفتار منفی و یا تدافعی در آن ها شکل می گیرد.
 مثال ساده ای که می توان مطرح کرد عزت نفس است که در ارتباط تنگاتنگی با احساس ارزش، احترام، و قدردانی در محیط کار دارد.
اگر فردی احساس کند در محیط کار ارزش وی حفظ می شو، پاسخ هورمونی مثبتی در وی ایجاد می شو، در مقابل استرس مقاومت بیشتری دارد، و کار را تجربه مثبتی تلقی می کند. 
در مقابل، اگر افراد در محیط کار احساس بی ارزش بودن کنند، مدام از آن ها انتقاد  شود، و یا این که در موقعیت های تهدید آور باشند، دچار فشار روانی می شوند که تاًثیر منفی متعددی مانند حساسیت به بازخورد و تمرکز به امور منفی برای آن ها دارد.
لازم به یادآوری است که میزان هر کدام از این نیازها نیز تا حد قابل توجهی مشخص است. برخی از افراد بیشتر تحت تاًثیر عزت نفس هستند، برخی دیگر عمدتاً نیاز به دلبستگی دارند، و برخی نیز به لذت نیاز دارند.

 


 مدل انگیزشی انسان
به همین دلیل مدل انگیزشی مشخصی برای همه افراد وجود ندارد. می توان از طریق اندازه گیری میزان انگیزه مربوط به هر کدام از این نیاز ها و نیز ابعاد هر کدام از آن ها، ارزش هر کدام از این نیازها را برای افراد ارزیابی کرد. این الگوهای انگیزشی دومین رکن مهم نظریه اسکواپ هستند.
یکی از موضوعاتی که در مباحث مربوط به انگیزه کمتر به آن پرداخته شده است، انگیزه اجتناب می باشد.
انسان ها نوعاً تمایل دارند به نیاز های خود نزدیک شوند و به آن ها پاسخ دهند، اما از آسیب اجتناب می کنند، از خود محافظت می کنند، و از حقوق خود دفاع می کنند. نظریه اسکواپ این دو انگیزه اساسی را به عنوان عوامل انگیزشی اساسی در نظر می گیرند.
ارزیابی این که هر فرد چه میزان انگیزه ی بدست آوردن و یا محافظت کردن( نزدیکی / احتناب ) دارد، نشان دهنده میزان ارزش هر کدام از نیازها و ابعاد آن ها برای وی است. هر دوی این الگو ها هم وراثتی و هم اکتسابی هستند، تحقیقات نشان می دهد که مغز دارای مکانیزم مبتنی بر پاداش برای انگیزه نزدیکی و مکانیزم دوری از تهدید برای انگیزه اجتناب می باشد.
بنابراین، با اندازه گیری آثار مثبت و منفی نیاز های اسکواپ و ابعاد آن ها می توان میزان انگیزه را سنجید.