ارتباط تبلیغاتی

 

آن چه در برخی از تبلیغات وجود ندارد ( ارتباط تبلیغاتی )،  این حس است که کسی سعی می کند چیزی را به شما بگویید و یا پیامی را منتقل می کند. 

این امر به منزله آن نیست که چنین تبلیغاتی – صرفا به دلیل آن که فاقد پیامی به شکل دقیقا تنظیم شده اند – اثر بخشی ندارند.

همه ما تبلیغات شکل و تجارب بصری را به شکلی کاملا متفاوت از تبلیغات یا پیام های اطلاع رسان بصورت ذهنی پردازش می کنیم. ما قادریم بی آن که چندان از فراگرد یا نتایج آگاه باشیم، یادگیری کنیم و یا از چیزی مطلع شویم. 

در این خصوص هیچ چیز دست کاری شده و یا خلاف موازینی وجود ندارد. این اتفاق همواره می افتد. این امر به منزله آن نیست که ما از آن بصورت فروآستانه حسی آگاه نمی شویم، بلکه به این معناس که ( تمرکز پردازش ) ما قالبا به جای ذات یک ( پیام ) کلامی، بر ایجاد ارتباط با چیز دیگری است. 

 

 

ما از طریق این یادگیری اتفاقی یا پیش آمدی می توانیم مهارت ها، اطلاعات، تداعی های تصویری و یا تقریبا هر چیز دیگری را یاد بگیریم – به شرط آنکه با آنچه از پیش می دانیم یا باور داریم سر ناسازگاری نداشته باشد.

این خود دلیل دیگری بر آن است که چرا نمی توانیم به راحتی تاثیرات تبلیغات بر روی خود را تحلیل کنیم. ما به عنوان مصرف کنندگان از قطعات و تکه های بسیاری که از طریق تبلیغات، یادگیری های تجربی و دیگر افراد دریافت می داریم، استفاده می کنیم. آن ها به عنوان اطلاعات، نگرش ها، قضاوت ها، موقعیت ها یا نتیجه گیری ها گرد هم می آیند.

وقتی که در جای مناسب خود در حافظه ما جای گیرند، آماده تر از گذشته در دسترس ما قرار می گیرند و حضور بیشتری برای تاثیر گذاری بر تصمیم گیری های مربوط پیدا می کنند. آن ها استعداد آن را دارند که بر تصمیمات آتی خرید ما تاثیر بگذارند – به ویژه آن دسته از تصمسم هایی که در شرایط پر مشغله ( از روی تعجیل ) اتخاذ می شود.