نیاز های اساسی انسان در محیط کار بازاریابی

 

این نیاز ها عمیق ترین نیرو های درونی افراد هستند، ثابت و پایدار هستند و به طور گسترده در روانشناسی مورد توجه قرار گرفته اند. اگر این ها مهم ترین نیرو های درونی افراد باشند، در نتیجه نمود ویژه ای در محیط کار دارند که می توانند بیشترین سهم را در مؤفقیت افراد داشته باشند و یا مهم ترین مانع در این مسیر باشند.
نورولیدرشیپ این نیرو های درونی را در قالب مدلی برای رهبری سازمانی مطرح کرده اند. سایر محققین نیز تأثیر گذاری نورولیدرشیپ را بر اساس نظریه ثبات گریو مورد بررسی قرار داده اند. پس از آن، این مدل مورد بازبینی قرار گرفت و در نهایت به عنوان یک چارچوب نظری به نام نظریه اسکواپ مطرح شد. نظریه اسکواپ نیاز های اساسی را به پنج مورد گسترش داده است، مکانیزم های به روز شده ای را مطرح کرده است، و کارکردهای شناختی و تکامل مغز را با این پنج نیاز اساسی تلفیق کرده که در اکثر رفتار های انسان نمود دارد. 

 

 

بنابراین، این نظریه به یک چارچوب اساسی برای توضیح رفتار های انسانی تبدیل شده است که کاربرد های مستقیمی در محیط کار دارد. نظریه اسکواپ همچنین نظریه محمکی با نظریه روانشناختی و نظریه سازمانی دارد. 
یک فرض اساسی این است که عوامل ایجاد کننده این نیاز ها و نحوه ارضائ آن ها در افراد تا حد زیادی شخصی است. اگر چه این پنج نیاز در همه انسان ها وجود دارد، اما هر فرد بر اساس وراثت، جامعه پذیری، و تجارب زندگی خود مدل منحصر به فردی از این نیاز ها را برای خود دارد. 
برآورده شدن این نیاز ها در افراد به حالات جسمی و روانی مثبتی در افراد منجر می شود، و عدم پاسخگویی به آن ها باعث اخلال و فشار روانی می شود.
عدم برآورده شدن این نیاز ها در مقیاس کم و در کوتاه مدت باعث افزایش انگیزه افراد می شود. اما عدم ارضای آن ها در مقیاس وسیع موجب ایجاد اخلال در افراد می شود.